کمق(کموک تورکلری)
کموک تورکلری
شنبه 30 آبان 1394برچسب:, :: 18:41 :: نويسنده : گودرز غلامی

با سلام :

مطالب جالبی را ارسال کرده بودید ،خواندم و تشکر لازم را از شما مینمایم و به خاطر آنکه سر دیگران را درد نیاوریم در اینجا پاسخ  مطلب ارسالی شما را درج نکردم .

وهمچنین فرموده بودید بحث سیاسی نکنیم و بیشتر به مسائل روستا بپردازیم من نیز به احترام عقاید شما مطلب مورد نظر را حذف کردم.

البته این صفحه ( مطلب روز ) هر از گاهی به مسائل مهم روز اشاره خواهد کرد ، نه برای بحث ، فقط جهت اطلاع 

پنج شنبه 28 آبان 1394برچسب:, :: 17:41 :: نويسنده : گودرز غلامی

با تشکر از دوستانی که بذل محبت نموده و مطلب ارسال مینمایند 

یکی از دوستان که راضی به فاش نامش نیست (دوست) مطلبی را عنوان کرده که نام چشمه سیچانلو بر گرفته از سه کلمه سه چاه لو است آیا دوستان این مطلب را صحیح میدانند یا فقط بحث شباهت کلمات میباشد؟

من که فکر میکنم به خاطر زیاد بودن لانه موش در آنجا میباشد.

 

آقای کریمی :

قابل قبول نیست سیچانلی صحیح است کلمه فارسی نمی تواند باشد

 

آقای امیرعلی هدایتی :(ضمن خوش آمد گویی مجدد)

اگر به گذشته این روستا ، پدران و پدر بزرگانمان که در این منطقه به دنیا آمده ، بزرگ شده و بطور کلی ، سالها در آن زندگی کرده اند نظری بیاندازیم متوجه میشویم که اکثر اسمها از گویشهای محلی اهالی انتخاب شده است و وجود موش و یا لانه های زیاد موش قابل فهم تر و قابل درک تر به نظر می رسد .

آقا فرزاد :(ضمن خوش آمد گویی مجدد)

سلام .شک نکنید اسم سیچانلو به خاطر زیاد بودن موش در اونجاست . سه چاه لو از کجا در اومد ؟؟

 

آقای کریمی 94/8/30 :

ضمن عرض سلام خدمت عزیزان وآرزوی سلا متی وتوفیق روز افزون من بارها اشعار شعرای کمق رامیخوانم بد نیست عزیزان همواره اشعار شان را درباره موضوعات مختلف به ویژه درباره طبیعت وآداب رسوم روستا منتشر نمایند تا علاقمندان استفاده کنند واما درباره اسامی مناطق واراضی روستا کلا تاریخی ومنشاء نامگذاری آنها بیانگر زبان وگویش آن دوره وزمان میباشد وهر اسم قابل بررسی وعلل مختلف و ماجراوداستانی داشته که میتواند مانند کلمه سیچانلو مورد نظر وبحث باشد وقتی شما صحرا گردی میکنید آثار با انسان حرف میزنند والسلام

 

 آقا فرزاد 94/9/1 :

بله مطمئنا همین طوره ریشه اسم این چنین مکانها رو میتوان در اتفاقات گذشته پیدا کرد و باتوجه به اینکه ادبیات فولکوریک اذربایجان بسیار غنی هستش شاید بتوان ریشه ی کلمه ی سیچانلی را در داستانهای سینه به سینه گشته ی روستاهای اطراف آن پیدا کرد هرچند کاری ایست سخت . چون منطقه ما و اذربایجان با توجه به کوهستانی بودن و وجود چشم اندازهای زیاد هر منطقه ای اسم خاصی داره و چند متر اون طرفتر اسم دیگه ی کاملا متفاوتی داره و این برای من خیلی جالبه ولی در خیلی از مناطق دشتی وکویری صدها کیلوتر یا یه اسم داره و یا اصلا نداره.من پیشنهاد میکنم اسامی جالب مناطق مختلف روستا رو ذکر کنیم و در مورد ان هرچه از پدربزرگان و گذشتگان شنیده ایم را بیان کنیم شاید این کمی راه گشا باشه .

 

خانم اسماعیلی 94/9/3:

به نظرمن کلمه سیچانلو میتواند فارسی باشد همان سه چاهلو که مطرح شده آقای کریمی فرمودن که این کلمه فارسی نیست در حالی که کلمه سیره میش که ما در ترکی استفاده میکنیم هم فارسی هست وهمان سیر موش هست یعنی محل رفت وآمد موش چرا وارد زبان ترکی شده ؟

(مشکل یکی بود دوتا شد سیرموش! )

 

جناب ارکین 94/9/30 :

هر بحثی باشلا ماغ ایچین بیر موضوع لازیمدی.آما والاه دای بئله سین ائشیدمه میشدیک.آخی داغین لاپ باشیندا قویو نئلییر؟اودا بی دنه یوخ اوچ دنه!

 

آقا فرزاد 94/9/3 :

سیره میش سیر موشه ؟؟ اما به نظر من سیره ربطی به سیر و گشت و گذار نداره همون طور که از اسمش پیداست سیره یعنی در کنار و پشت سر هم که سری فارسی هم از ان گرفته شده چون چوبهای سیره میش در کنار و به موازات هم هستند . میش موش نیست . میش یعنی سیره اولموش یا سیره میش . پس سیره میش بدان خاطر هست که اون چوبها کنار هم سیره شده اند.

 

امیر علی 94/9/3 :

حالا چرا انقدر موضوع رو پیچیده و سختش میکنید ، همانطور که پس از ایجاد هر چشمه یا همان بولاخ یک اسمی روی اون میزاشتند ، دقیقا دره ها و کوها هم به همین شکل دارای اسم شده اند ، مثلا گوزه لر ، که بخاطر وجود تعداد بسیار چشمه ها و محل خروج آب از این محل به این نام معروف شده و یا زرش لیک که قطعا بخاطر وجود تعدادی درخت زرشک در این محل به این نام معروف شده است ولی در حالی که امروز ممکن است بخاطر خشک شدن درختهای زرشک ، دیگر هیچ آثاری از آن باقی نمانده باشد .
ضمن اینکه بعید هم نیست بدلیل بیسوادی مردم در گذشته و تغییراتی که در گویشها بوجود آمده است نوع تلفظ برخی کلمات هم ممکن است با تغییراتی مواجه شده باشد.

 

آقا فرزاد 94/9/3 :

پس سیره میش همون سیرنمیش هستش . اینا کلمات ناب ترکی هستند باید زبان مادریمان را پاس بداریم 

 

سلیم 94/9/5 :

روستایی در تاکستان قزوین هست به نام سیچانلو که از پنل های خورشیدی برق مورد نیاز خود را بدست می آورند و یه روستایی هم سمت کهگیلویه هست به همین نام و چند روستای دیگر هم به اسم سیچان وجود داره که یکیش سمت بیرجند هست... البته یه منطقه ای هم در سریال جومونگ بود به نام سیچان 
در هر صورت سیچانلو از کلمه سیچان و لو یا لی تشکیل شده است..

 

قایا 94/9/5 :

به نظر میرسه هر دو کلمه ترکی هستند و حق با اکثریت هست هم سیچانلی و هم سیره میش ترکی میباشند

 

آقای کریمی 94/9/8 :

سلام علیکم از آنجائیکه بحث پیرامون اسامی اراضی ومناطق سرزمینی روستا میباشد که گفته شدهر اراضی به مرور زمان در ادوار گذشته بنا به دلائل مختلف نامگذاری شده است می توان هر اسم رامورد بحث قرار داد که مثنوی هفتاد من کاغذ شود من دیگر مثال نمی آورم وآنچه مسلم است گاهی نیز از الفاظ فارسی استفاده شده است مثل سی کمر یا شاه پسند ولی دیگر لغاتی مثل سیچانی وسیره میش را نمی توان گفت ریشه فارسی داشته باشند 

 

 

 

چهار شنبه 27 آبان 1394برچسب:, :: 18:1 :: نويسنده : گودرز غلامی
سید یاسر جبرائیلی :
سروران ارجمند! ارزش جان شما 52 برابر ماست!
اعضای حزب توده در ایران به «چپ‌های اردوگاهی» مشهور بودند. اطلاق این عنوان از این رو بود که شرق‌زدگی توده‌ای‌ها به قدری بود و در تشابه به قبله آمال خود، شوروی، به اندازه‌ای پیش رفته بودند که گفته می‌شد اگر در شوروی باران بیاید،‌ اینها در تهران چتر بر سر می گیرند. لحظه‌ها را برای تله پاتی و هم‌آهنگی و هم‌شکلی با ساکنان آرمانشهر خود شکار می کردند. این شرق زده‌ها اما هیچ گاه به مقام شرق پرستی نایل نشدند. زمان گذشت و شوروی وقتی فروپاشید و بسیاری از همین‌ها و اخلاف و اولاد معنوی اینها تغییر قبله دادند و غرب زدگی مشی‌شان شد، به توقف در این سطح رضایت ندادند؛ «تکامل» یافتند، اوج گرفتند و «غرب پرست»‌ نیز شدند.. ..


ادامه مطلب ...
یک شنبه 24 آبان 1394برچسب:, :: 17:50 :: نويسنده : گودرز غلامی

یادش بخیر :

یک در خواست از دوستان داشتم و اون اینکه در اوایل دهه 60 یعنی تقریبا سال 1360 دو عزیز در روستای ما تدریس میکردند به نامهای آقایان سواد و سیاب البته اگه از نظر املایی درست نوشته باشم ، که ما خاطرات زیادی از این دوستان به یاد داریم البته اگه از اون تنبیهات خفنی که ما رو به فیض اکمل میرسوندند بگذریم ، حالا در هر صورت اگه دوستان عزیز از این معلمین گرامی که اهل گیوی بودنند اطلاعی و یا به آنها دسترسی دارند بفرمایند تا ما خاطراتی را با آنها مرور کنیم ، به شرطی که آقا سواد اون چوب آلبالوشونو با خودشون نیارند (البته مزاح بود )

دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:, :: 17:52 :: نويسنده : گودرز غلامی

این را باید پذیرفت که روستاهای زیبایی وجود دارند که کمق پیش آنها شاید به چشم نیاید ولی چیزهایی در آن وجود دارد که هیچ کدام از ما که زادگاهمان کمق است نمیتوانیم به راحتی حرف از بی وفایی بزنیم  من چطور میتوانم کمق را نادیده بگیرم وقتی به یاد فرزانگانی همچون مرحوم الله وردی ،میرزا عبدالحسین و... میافتم . چطور میتوانم شوخ طبعی های مرحوم یوسف (قارا یوسوب) را فراموش کنم ؟ آیا میتوانم مهربانی های مرحوم  بی بی جان ، مرحوم اقلیما که مادر دوم همه ماست را فراموش کرده و خود را بی تفاوت نشان دهم ؟ چطور میتوانم مرحوم مولا(مویلان) رو فراموش کنم وقتی ما را از باغ خود فراری میداد و مادرمان را مهمان ناسزاهای خود میکرد. یا وقتی نزدیک عید میشد همه در بامها جمع شده و گردو بازی میکردیم . اون موقع ها من خیلی مواظب رنگ دستام بودم تا پدرم نبیند چون ما درخت گردو نداشتیم و بابام میگفت از کجا آوردی؟

ما همه خاطرات زیادی داریم 

بنده یک روز به همراه دوستان در نزدیکیهای باغ (گوزلر) در حال گشتن بودیم که متوجه شدیم حاج مظفر به همراه چند تن در حال کندن قبری قدیمی(گوور قبری) هستند ما نیز رو حساب کودکی کنجکاو شده و رفتیم پیش آنها اما آنان ما رو مجبور به ترک آنجا نمودند. ولی من با توجه به اینکه بچه پر رویی بودم نرفتم و کتک مفصلی از حاج مظفر خوردم .و این برایم عقده شد و با بچه هامستقیم رفتیم به باغ مرحوم الله وردی که حال پسرشو (حاج مظفر) بگیریم . من وقتی به باغ رسیدم هرچه نهال بود(موما که تازه کاشته بودند) با پا شکستم ولی حالا پشیمانم و از حاج مظفر عذر خواهی میکنم .(بچگیه دیگه)

 

خانم فرحناز اسمعیلی 94/8/19:

تشکر از شما که حداقل بعد چند سال جرات این رو پیدا کردین که بگین من نهال ها رو شکستم واشتباه خود رو قبول کردین واین که بازهم عده ای از حاج مظفرکینه ای  در دل نداشته اند جای تعجب ندارد چون انسانهای بزرگ همیشه همه حرفهایشان وکارهایشان بخاطر بزرگی شخصیت زیر ذره بین هست ومطمئن باشید که بابام میدونست نهالها رو شما شکستین ولی با اون همه اطمینان هیچ وقت چیزی در این مورد به شما نگفت این را میگن صفای روستا که متاسفانه الان نیست وما در وبلاگها در به در دنبال صفای قدیمی ها رو دنبال میکنیم ودر خاطراتمان میگوییم پس در این روزهاست که باید کاری شایسته کنیم تا 20سال بعد در اذهان کودک امروزی به خوبی از ما یاد کنن.ومن همیشه به بزرگی شخصیت پدرم افتخار میکنم.

 

خانم فرحناز اسمعیلی 94/8/21:

بله اهالی روستای کمق که ساکن آن نیستید
نظر همه برای ما محترم هست ,واین وبلاگ تاجایی که من سراغ دارم همه نظرها رو بهش احترام گذاشته وداشتن یک نظر خاص برای هرکس طبیعی هست واین رو هیچ کس منکر نیست ولی کسانی که ساکن دائمی هستن بخاطر مشکلات متعدد در مناطق محروم دیگر زیباییهای آن برایشان ملموس نیست ومابیشتر به روستا سر میزنیم وسال 92یه برفی اومد جاده بسته شد وما پیاده اون همه راهو با اون همه برف اومدیم تا دم جاده اصلی وهمه مریض شدیم واین خاطره اصلا برای من زیبا نیست چه برفش باشه چه زیباییهای دیگراگه منم ساکن شهربودم یه دویست تومنی میدادم وسوار مترو یا هروسیله دیگه میشدم نیم ساعت دیگه سرکارم بودم یا من خودم از سال64 بخاطر خوندن درس از اول راهنمایی دربه در این شهرواون شهرو میگردم تا مثل اهالی شهر باسواد بشم وهنوزم به آغوش خانواده برنگشته ام واین کجاش خاطره خوبیست ویا موقع اومدن به روستا حتی تو اون گل ولای باید از ماشین پیاده میشدی یه کفشت توگل گیر میکرد تا اون یکی پاتو برداری ولی بچه های شهر همه با تیپ ولباسای امپراطوری به مدرسه میرفتن این کجاش زیباس وهزاران خاطره تلخ که زیباییهای قارا قایا وایمانی باغ.......هم نموتونه اونا رو از ذهن ما اهالی روستا پاک کنه از قدیم گفته ان آواز دهل از دور خوش است....

 

آقای کریمی 94/8/29 :

سلام علیکم مطالب عنوان شده توسط فرحناز خانم بنده را به یاد خاطرات تلخ دوران تحصیل انداخت بی شک اگر پدران ما ساکن شهر بودند ما حالا این خاطرات را نداشتیم. بنده چند طرح برای توسعه وافزایش تولید وایجاد اشتغال دارم، ولی متاسفانه عدم ارتقاء وضع معیشت زندگی روستائیان که قادر به رفع مشکلات ومعضلات ادامه تحصیل قرزندان در مقاطع بالاتر نمی باشد بطوریکه در شرایط فعلی هم خیلی ها مشکلات معیشتی ندارند ولی مشکل تحصیل فرزندانشان لاینحل است وتردد به شهر نیز خاطرات تلخ به همراه دارد وهمین امر باعث مهاجرت وسکونت فصلی شده است البته شاید آینده گان با دسترسی به فن آوریهای نوین مثل ادامه تحصیل از راه دوراین معضل رارفع نمایند در نهایت اکنون روستا نشینی برای بازنشستگان مناسب است مانند بنده....والسلام

دو شنبه 18 آبان 1394برچسب:, :: 17:48 :: نويسنده : گودرز غلامی

آقای کریمی 94/8/18 :

سلام علیکم بنده ناسیونالیست نیستم بگویم کمق بهترین سرزمین ومکان جهان است ولی چند سال پیش ماموریتی باهمکاران به کل نقاط ایران داشتیم همگی پس ازبررسی همه جانبه به این نتیجه رسیدیم سرزمین آذربایجان از هر جهت بهترین است .ودر آذربایجان کمق سنبل است قبول بفرمائید الان هم اگر قبول نکنیدبعدها می پذیرید .

کوموک لی :

ببخشید خانم اسماعیلی مگه انسان چقدر عمر میکنه که بشینه صبر کنه تا امکانات به روستا بیاد خیلی از امکانات هست که تا صد سال دیگه هم به روستا نمیاد . مهاجرت امری طبیعیه که از گذشته های دور رواج داشته و خواهد داشت و هر کسی دلیلی برای رفتن از روستا داره . ولی این دلیل نمیشه از وطن اصلی خود تعریف و تمجید نکنه .

خانم اسماعیلی 94/8/18 :

با سلام خدمت آقای کریمی .روستا اون موقع دلنشین بود که مهر وصفایی بود وسردی زمستانها با گرمی دلهای مردم فروکش میکرد نداری ومشقت بخاطر ارتباط بیش از حد جایی تو اذهان مردم باز نکرده بود ولی در حال حاضرکمبود امکانات از یه طرف ونبود صفای قدیمی وصله ارحام از طرف دیگه دل این روستا رو به درد آورده باید یه سال کامل ساکن باشیم تا نظر قطعی بدیم نه هر سه ماهی یه هفته بیای از دست آلودگی صوتی که به آرامش کاذب برسیم بعد بگیم روستا برای ماندن خوبه.

 

گودرز :

البته صرف مهاجرت را نباید بد دانست واین مغایر با علاقه به زادگاه نیست چون حدیث داریم که میفرماید اگر یه جایی زندگی بر شما و اهل تان سخت شد هجرت کنید. پدر من تا لحظه مرگ میگفت میخوام برم به روستا ولی من میدانم از بد حادثه ترک وطن کرده بود نه برای خوش گذرانی ، 

 

سلیم 94/8/19 :

یادمه یه دوره ای بین سالهای 67 و 68 که سالهای پایانی جنگ بود و صدام حسین لعین تهران رو موشک باران میکرد در یک هوای بارانی توی کلاس نشسته بودیم که یه موشکی به جنوب تهران برخورد کرد و کل مدرسه لرزید و بعد از چند دقیقه ناظم مدرسه اومد و در کلاس رو زد و گفت مدرسه تعطیل است بروید خانه ! و بعد دیگر به مدرسه برنگشتیم و مدرسه ها تعطیل شد ... یادمه اون سال قرار شد بچه ها از طریق تلویزیون درس بخونند و در امتحانات شرکت کنند اما نمی دانم چرا به تصمیم پدر قرار شد من برای ادامه تحصیل برگردم به روستا ! من به همراه پسردایی علی مهرآور و دو دختر آقا رضا مهرآور برگشتیم به روستا و قرار شد تا پایان سال تحصیلی و پایان موشک باران در روستا بمانیم ... یادمه اون سالها مدرسه پر بود از شاگرد، دختر و پسر، اول ابتدایی تا پنجم ابتدایی و کلاسها هم مختلط بود به جرات می توانم بگویم اون سالها مدرسه ابتدایی روستای کمق حداقل 50 – 60 تا شاگرد داشت سیاستهای 90 سال گذشته حکومتهای پهلوی اول و دوم و جمهوری اسلامی به سمت مصرف گرایی بوده و تولید جایی در اون نداشته و ندارد چه می توان کرد ملتی که تولید نداشته باشد به مرور زمان خالی از هویت و فرهنگ نیز خواهد شد چرا که امروز هویت و فرهنگ یعنی محصول ! بنابراین سیاستها به شکلی بود که جمعیت روستاها برای مصرف کالای غربی به شهرها سرازیر بشوند ... البته در سالهای اخیر تلاش شده با ایجاد امکانات اولیه در روستاها از جمله جاده آسفالت و آب و برق و گاز و تلفن و ... جلوگیری بشه ازمهاجرت روستائیان به شهرها .

پیش بینی من این است که با آگاهی دادن به جوانان روستایی، ایجاد طرح های کار آفرینی، حمایت حکومت که نیاز به تغییر برخی سیاستها دارد، امکان انتقال محصول تولید شده از روستا به شهر، معضل آلودگی هوا و محیط زیست در شهرها،ورشکستگی علم اقتصاد و آلوده شدن سفره های مردم به انواع پولهای ربوی و کثیف و ... به قول پدر روزی خواهد آمد که همه به روستا بازخواهیم گشت و زمین ها و گاو گوسفندهایی را که فروختیم را دوباره خواهیم خرید و مهاجرت معکوس اتفاق خواهد افتاد ... به امید آن روز

 

 

آقای کریمی 94/8/19 :

 نظر بنده موقعیت جغرافیائی واقلیمی وآب وهوای روستای کوموک است ، کوچه ها وروابط اجتماعی وفرهنگی روستا نشینی در شرایط فعلی مقوله دیگر است ،بازهم بنده اعتقاد دارم انسانیت وهمنوع گرائی خیلی بیشتر از کلان شهر هاست ،در تهران انسان زیاد است ولی انسانیت نیست وقتی کسی کنار خیابان میمیرد همه از کنار آن بی تفاوت عبور میکنند اصلا توجهی نمیکنند ولی آن زمان پدرم در روستا مریض شده بود اکثرا آمده بودند وسریع اورا به بیمارستان خلخال رسانده بودند حا لا هم مردم باهم خوب هستند البته گاهی مشکلاتی پیش می آید که در همه جا چنین است بی شک باید قدر یکدیگر را تا دیر نشده بدانیم وسعه صدر داشته .والسلام علیکم ورحمه ....

خانم فرحناز اسماعیلی 94/8/19 :

با سلام خدمت استاد بزرگوار آقای کریمی .
روستا رو اهالی آن باید دلنشین کنن که قبلن این گونه بود الان شده به مثال قدیمی (درین دره تولکی بیگ) عده ای که احترام به بزرگا یادشون رفته ادای بزرگ بودن تو روستا در میارن واین با فرهنگ اصیل کوموک سازگار نیست ووارداتی است واین ابهت روستا رو شکسته است.

 

جناب ارکین 94/8/20:

منیم نظریمه گوزل لیگی تعریف ائتمک شخصی بیر امر دیر و اقای کریمی ده اوز نظرینه اختیاری وار وهچ کیم ده بونا اعتراض ائده بیلمز چون هر کیمین گوزل لیک دن بیر خاص تعریفی وار اما هچ کیم ده نظرین باشقاسینا تحمیل ائده بیلمز.منیمده اوز نظریمه کوموکون طبیعتیندن گوزلین گورمه میشم بو منیم اوز حیس ائتدیگیمدی وکیمسه دیه بیلمز کی من اشتباه ائیله میشم.

جمعه 15 آبان 1394برچسب:, :: 9:21 :: نويسنده : گودرز غلامی
 
گلمیشم

ای قریب مملکت ، ای قوربت دیار

دئمه  یولاریمی  آزیب   گلمیشم

آلنیما  نه  یازیب ،  آللهیم    بیلیر

من اؤز داستانیمی یازیب گلمیشم

 

کؤکوم ، چیچکلریم ، تاغیم    اؤردادی

من  بوردا خسته یم ، ساغیم اؤردادی

قایالی ، بولاغلی   داغیم      اؤردادی

داملایام   قایادان    سیزیب  گلمیشم

 

اؤزون   بیل   اؤوزگه یه   بیلدیرمه منی

آغلادا   آغلادا    گولدورمه        منی

سن آلله   قوربتده   اؤلدورمه     منی

قبریمی   وطنده    قازیب     گلمیشم
چهار شنبه 13 آبان 1394برچسب:, :: 20:45 :: نويسنده : گودرز غلامی

نظر آقای مستر ایکس:

سلام حالتون خوبه؟خوش اومدم میخواستم ببینم این کموک چی داره که این قدر ازش تعریف میکنین؟ (ایری اوتورون دوز دانیشون) اگه این قدر زیبا بود چرا همتون ولش کردین و رفتین ؟ اگه بگین شغلی نبود  من این حرف رو قبول ندارم چون منم اون موقع میگم بقیه چطوری موندن و زندگی کردند؟من یکی از اهالی کموک ام که تو کموک زندگی کردم وهیچ یک از این افرادی که میان وبلاگ رو ندیدم، جز بعضی ها پس از این جا نتیجه میگیریم که زندگی تو شهر خیلی شیرین تر و بهتر و راحت تر از کموک است اگه انتقاد پذیر باشین نظر من رو هم میذارین تو وبلاگ اگه نباشین........منتظر جوابتون هستم لطفا هر کی خواند نظر خودش رو بده فعلا خدا حافظ.

 

جواب ها :

گودرز 94/8/13:

 با تشکر از شما که به ما افتخار دادین و نظر تون رو نوشتین . هم حرف شما درسته و هم نه آخه هرکسی یه شرایطی داشته نمیشه همه رو با یه چشم دید. ولی منظور ما به یاد هم بودن است وخبر از احوال همدیگر گرفتن نه بزرگ کردن یک نام. زندگی در شهر ظاهرا زیبا و راحت است .ولی حتما شما نیز حرف من را تصدیق میکنید که در شهر هیچ آرامشی وجود ندارد 

 

 مستر ایکس 94/8/14 :

ناراحت که نمیشین ؟؟؟ولی واقعیته***زندگی تو روستا رو ما تجربه کردیم """وقتی یه بچه تهرانی با یه بچه کموکی دست میده کم میمونه بچه تهرانی دستش زخمی بشه چون اونقد کار کرده دیگه دستاش شبیه دست های یه بچه نیست . بقیه مثالها بعدا ،برای پر روییم معذرت میخوام """

 

کوموک لی 94/8/14 :

 

آقا گودرز درست میگه مهاجرت دلایل گوناگونی داره اگه کوموک و منطقه از امکانات سرشار بود هیچکس وطن خودش رو ول نمیکرد و نمیرفت ولی نیاز به یه چیزهایی که در افراد مختلف متفاوته این امر رو ملزم کرده

چقدر زیبا بود اگه با نام خود نظرات زیبایتان را ارسال میکردید

 

خانم فرحناز اسماعیلی کمق 94/8/14 :

من هم با نظر شما موافقم شهری ها روستا رو فقط برای یک روز گردش وخوش گذرانی های 13بدر ، وبردن سوغاتی ،چیدن قارچ وکنگرش دوست دارن وتعریف می کنن نه برای ماندن وزندگی کردن چون اگر روستا رو دوست داشتن می ماندند تا مثل روستاهای دیگه پرجمعیت باشن وامکانات دولتی هم به این روستا تعلق می گرفت نه اینکه منتظر یه بربری سرد ، تمامی اهالی به انتظار یه فروشنده دوره گرد مینشستن تا شکمشان رو با نان بربری یه روستایی دیگه پر کنن. این افت هست برای روستای با فرهنگی همچو کوموک.

 

 آقا یا خانم حسنی 94/8/16 :

سلام وخسته نباشید خدمت همه دوستان، و آقای مستر ایکس، اگ دوستان در این وبلاگ جمع شدن و متن و عکس و نظر ميزارن صرفا بخاطر بزرگ کردن روستا نیست چون همه بی شک باشرايط روستا آشنایی کامل دارن بخوای نخوا ی اصالت چیزی نیست ک فراموش بشه، پس همه اینجا هستن تا ی جورایی حفظ اصالت کنن ن چیز دیگه

 

آقای کریمی 94/8/16 :

ازاینکه زنگی در روستا مشکل ومشقت فراوان داشته وهنوز هم دارد شکی نیست خدا گذشتگان مان را رحمت کند پدرم میگفت با زراعت زندگی کردن مشقت آمیز و بسیار سخت است برای اینکه خودتان را از این وضع نجات بدهید باید درس بخوانید ولی امروزه اگر کشاورزی ودامداری به صورت علمی و تکنولوژیک بوده و روستا از امکانات کافی برخوردار باشد بنظرم زندگی در روستا بسیار راحتر ومفرح میشود البته هنوز به این سطح نرسیده بی شک اگر ممکن شود شاید مهاجرت معکوس گردد ولی قبول کننید روستای کمق برای شهر نشینان منطقه گردشگری ایده آل است در فصول بهار ،تابستان صحراو چمزار های سر سبز وگلهای رنگارنگ ، درشبها آسمان آبی پر ازستاره ارتفاعات سر به فلک کشیده ،آرامش وسکوت مطلق لذت بخش نیست؟ شما قضاوت کنید .حالا بفرمائید کمق چه دارد ،بستگی به دیدگاه دارد .

 

سلیم 94/8/17:

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش ... 

 

خانم فرحناز اسمعیلی کمق 94/8/17 :

کوموکلی عزیز حداقل اگه عده ای می موندن مثل فاراب/گنجگاه/نیلق/قوزلو و.....یه نانوایی ساده داشتیم که چشم مادرامون بخاطر دود تنور کورنشنه

 

آقای کریمی 94/8/17 :

بنده چند نفر شهر نشین در فصل بهار و تابستان به روستای کمق آوردم آنها از تماشای طبیعت بکر و سر سبز دشت و صحرا بسیار تعریف وتمجید وصحرا گردی در روستای کمق را بسیار مفرح توصیف می نمودند .طبیعی است وقتی کسی در کوچه پس کوچه ها و شلوغی و ترافیک گیج کننده و آلودگیهای گوناگون بیرون میرود سکوت و آرامش و هوای لطیف می تواند نعمت باارزشی باشد البته عرض کردم بستگی به دیدگاه هر فرد دارد و موقعیت هر فرد متفا وت است  من وقتی در روستا گوسفند میچراندم عاشق بودم بروم در لاله زار تهران قدم بزنم ولی حالا ازمرکز شهر تهران متنفرم....

 

مستر ایکس 94/8/17 :

سلام
خدمت آقاى کريمى عرض کنم که براى شهر نشينان که شما ميفرمائيد کمق جاى بسيار ايده آل است مگر جاهاى باصفاى ديگر را مثل شمال،جنوب از جمله شهرهاى نوشهر و رامسر و کيش و قشم و گلستان نيست؟ و خداوند همه ى زيبايهارا در کمق خلاصه کرده؟

(جناب آقای مستر ایکس شما در حال حاضر کجا ساکن میباشید؟)

 

یک شنبه 3 آبان 1394برچسب:, :: 18:37 :: نويسنده : گودرز غلامی

یک شنبه 3 آبان 1394برچسب:, :: 18:34 :: نويسنده : گودرز غلامی

 

یک شنبه 3 آبان 1394برچسب:, :: 18:28 :: نويسنده : گودرز غلامی

شمردن مهلت آلیب شاه شهیدان بۇ گئجه

آل طاهایه اوْلا خئیمه ده مئهمان بۇ گئجه

بۇ گئجه صوبحه کیمی یاتمادێلار آل عبا

قۇردۇرلار آل علی خیمه ده بیر بزم عزا

اۇجالێب گؤیله‌ره فریاد و فغانیله نوا

زینب‌ین حالی داخێ اوْلدۇ پریشان بۇ گئجه

بیر طرفده آلێب آغۇشه رباب اصغرینی

زینت ائتدی بۇ گئجه لیلی علی اکبرینی

دیندیریر نازیله هر بیر آنا اؤز منظرینی

یۆزۆنه جاری ائدیر اشگ فراوان بۇ گئجه

اکبرین قامت رعناسینه لیلا باخێرێ

اوْدلانێر قلبی اۆره‌ک قانێ گؤزۆنده‌ن آخێرێ

صبح اوْلاندا آناسێ زولفونه قانێن یاخێرێ

ائیلیر آماده اوْلا دینینه قۇربان بۇ گئجه

گه سریه باخێر اوْل قاسم داماده یانێر

نو عروسین پوْزۇلان حالی اوْنۇ درده سالێر

طاقتین طاق ائله‌ییب صبر دل‌ین الده‌ن آلێر

تاپا بیلمیر داخێ اؤز دردینه درمان بۇ گئجه

زینت ائدیر هر آنا اوْغلۇنۇ چوْخ عزتیله‌ن

گؤز یاشێ جاری اوْلۇر یۆزلرینه شدتیله‌ن

هر گۆله بولبولو آمما باخێرێ حسرتیله‌ن

اوْلۇب اوْلاد علی گولشه‌نی ویران بۇ گئجه

گه تاپێر گۆن آیی، گه آی گۆنۆ درد دل ائدیر

گه حسین بن علی خیمه عباسه گئدیر

گه تسلی وئریب اؤز زینب‌ینی ساکت ائدیر

شاه لب تشنه اوْخۇر آیه قۇرآن بۇ گئجه

گه گلیر نازلی رقیه اوْ شهه ائیلیری ناز

گه باسێر باغرێنا اؤز سئوگیلی‌سین شاه حجاز

شاه دین ائیلیری معبودیله گه راز و نیاز

ائده معشوقه فدا عاشقی تا جان بۇ گئجه

بار الها بیزی مایوس ائله‌مه روز جزا

مطلبین ائیله روا وار نقدر اهل عزا

حشرده شافع اوْلا پنج تن آل عبا

ائله غمگین‌ین اۆره‌ک دردینه درمان بۇ گئجه


-----------------------------

شاعر : غمگین

نام نوحه : علی اکبر


دۆشه‌نده یادیمه اول زلف دلربا گئجه‌لر

علی دئییب ائده‌ره‌م نی کیمی نوا گئجه‌لر

یئته‌ر مشامه عطرون اسنده باد صبا

بۇ خسته روحیم اوْلۇر جسمیده‌ن جدا گئجه‌لر

اوْ قدر ذکر ائدیره‌م صبحه تک فراقوندا

یارالێ قلبیم اوْلۇر غصه‌دن یارا گئجه‌لر

دۆشۆر خیاله سن ایله‌ن علی گئچه‌ن گۆنله‌ر

منیله سن واریدون صوبح ایله مساء گئجه‌لر

ندیر علاجیم اوْلۇم گؤزلریوه قۇربان

یوْلۇن گؤزه‌تلیره‌م ای شبه مصطفی گئجه‌لر

دیزیمده یوْخ بیلیسه‌ن طاقه‌تیم دۇرام ایاقا

عیادته نه گلیر قوم و اقربا گئجه‌لر

بو صحن خانه‌نی مدتدی من دوْلانمامێشام

فلک ائدیبدی عجب بختیمی قارا گئجه‌لر

نه اوْلۇر (نولور) علیله باجون بیرده یادۇوا سالاسان

مرضییوه‌م ائده‌سن دردیمه دوا گئجه‌لر

دییه‌ره‌م اؤز اؤزۆمه ایمدی قارداشێم گله‌جک

قیلیب نماز ائده‌ره‌م من سنی دعا گئجه‌لر

محبتونده‌ن علی یاتمارام یۇخوم گلمه‌ز

گره‌ک علیله باجۇن منتظر قالا گئجه‌لر

اوْتاغیوین قاپێسێن آچمارام گلینجه علی

که تا گلیب ائده‌سن غصه‌دن رها گئجه‌لر

یۇخودا گؤردۆم علی گلمیسه‌ن عیادتیمه

دئییسه‌ن آغلاما چوْخ ائتمه وا اخا گئجه‌لر

قوْلۇمۇ بوْینۇوا سالدێم اؤپه‌م جمالوندان

بۇ فکریله که اوْلام سن ایله‌ن آشنا گئجه‌لر

نه گؤردۆم، اللریوه یاخمێسان حنا قاندان

ستاره تک دۆزۆلۆب جیسمیوه یارا گئجه‌لر

دئیدم علی بو نه عالمدی بو نه حالتدیر

اوْلۇم اوْ اللریوه من علی فدا گئجه‌لر

نده‌ن بۇ حاله قالێبسان؟ باجون سنه قوربان

دئدین باجێ وطنیم اوْلدۇ کربلا گئجه‌لر

دئدیم علی گله‌جک سن مدینه‌یه بیرده

دئدین واریمدێ باجێ اؤزگه ماجرا گئجه‌لر

دئدیم قایێتمایاجاقسان باجێوی گؤرمه‌یه‌ سن

دئدین وطن منه موشگول نصیب اوْلا گئجه‌لر


دئدیم دوْیۇنجا علی قوْی گؤرۆم یۆزۆنده‌ن اؤپۆم

دئدین داخێ باجێ گئت دۆت منه عزا گئجه‌لر

سوْرۇشما حالیمی بۇ قلبیمی کباب ائتمه

گلیبدی اکبریوین باشینه قضا گئجه‌لر

آتامێدا منیده قانه ائتدیلر غلطان

بۇ غمده صبر ائیله چوْخ ائتمه وا ابا گئجه‌لر

عمووی یێخدێلار آتدان سۇ مشگی اوْخلاندێ

وئریب ایکی قوْلۇنۇ دینینه فدا گئجه‌لر

علی اصغره پیکان-ی-حرمله سو وئریب

ربابین حقی وار هجرینده اوْدلانا گئجه‌لر

عم اوْغلۇوۇ خبر آلسان توْیۇ دؤنۆب یاسه

رقیه رنگی اوْلۇب مثل کهربا گئجه‌لر

پوْزار بۇ نکته یقین ائله حال زهرانی

بالاسێ فاطمیه چوْخ ائده‌ر نوا گئجه‌‌لر

یازاندا بۇ سؤزۆ دم وئردی محسنی غمگین

اۇمۇدوارێم قبری نصیب اوْلا گئجه‌لر


نام نوحه‌ : حضرت قاسم (ع) اثر: سیدتقی سیفی اردبیلی


عم اوغلێ صبریـم جالاندێ

خانــه‌‌ی-ی-بختیــم تالانـدێ

اوْوچێـــلارا اسیـــر اوْلــــدۇم

دادێمـه تئــز گــل آمــانـــدێ

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

حیجـلـه‌ســرا تالان اوْلـــدۇ

گلین‌لیــگیــم یالان اوْلــــدۇ

اۆستۆمه آد قوْیۇب گئتدین

دردیــن منــه قـالان اوْلـدۇ

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

فله‌ک سنه کمنـد آتـدێ

اوْلادی آرزییـــا چــاتـــدێ

سنین آدێن دیله دۆشدۆ

امما منیــم آدێــم باتــدێ

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

اۆره‌گیمده سؤزۆم قالدێ

نه قلبیمده دؤزۆم قالـدێ

کج باخێب آیرێلانـدا سـن

گؤزله‌روندا گؤزۆم قالــدێ

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

چاغماغێنێ فلـه‌ک چاخـدێ

گؤگده بیر اێلدیریم شاخ-دێ

چوْخـلار آیـدێنلێغــا چێخــدێ

منیم بخت اۇلــدۇزۇم یاتـدێ

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

سالدێ منی بـلا جانـــدان

ظۆلم-وْ-جفــای دوْرانـــدان

بزه‌ندی توی گـۆنـۆ سنیـن

آغ کؤینه‌گین قێزێل قاندان

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

خوْش گۆنۆ نئیلیره‌م سن‌سیز

گۆل بئجه‌ره‌م دره‌م سن‌سیز

چتیـــن گـــؤره ائـــل قبیلـــه‌م

زولفله‌ریمی هؤره‌م سن‌سیز

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

داغێلدێ ائللـه‌ریم گئتدی

سوْیۇلدۇم زیوه‌ریم گئتدی

سنده‌ن قالان نیشانئیدی

گلین‌لیک معجه‌ریم گئتدی

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

آهێـم الـــوْودان سئچیلمــــه‌ز

دردیــم اۆره‌کــده‌ن بیچیلمــه‌ز

سنده منـی گـؤزده‌ن آتســوْن

عئشقون اۆره‌کده‌ن کیچیلمه‌ز

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

کوفییـــه گلــدی قطـــاریــم

سارالدێ گۆل تک عوذاریم

قانلێ باشۇن جیدا اۆستـه

اوْلـدۇ منیــم هــم جواریــم

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

منه دۆشمــه‌ن ال چالانـدا

جان قوْیمادێ غم بۇ جانـدا

تارێ بیلیـر نـه چکـمیشـه‌م

نئی ده باشون داشلانانـدا

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

گۆلوستـانـدا تیکـان بیتـدی

گؤزه‌ل یاریم گؤزده‌ن ایتدی

دؤیۆلمه‌کده‌ن یوْرۇلمـازدێـم

منـی شماتــه‌ت اینجیتـدی

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

داشلانێـب چرخیـن جفاسـی

دردیمیــن یــوْخــدۇر داواسـێ

هـــر یـارایـــا مرهـــه‌م اوْلســا

ساغالمــاز هئـچ دیل یاراسێ

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

اوْوچـۇ کمـانـه اوْخ تــاخـــار

جئیران قاچـار دؤنه‌ر باخــار

تانێش داشێ اوْخدان بته‌ر

هم گؤینه‌ده‌ر هم ائو یێخـار

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

قیشده قـوْپـار دۇمــان یئــرده‌ن

اوره‌گ یـــانــار یامــان یئــــرده‌ن

کۆسمه‌گه حقلی‌سن منــده‌ن

کؤنۆل کۆســه‌ر اۇمـان یئــرده‌ن

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

بــۆلبـۆل اۇچـار گؤگـه بیلمه‌ز

گۆل تیکانلێق سئـوه بیلمـه‌ز

آداخلێســێ اؤلــه‌ن گلیــن

هئچ قاپێنێ دؤیــه بیلمــه‌ز

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

غـم منــی زینهاره گتــدی

آغ گـۆنۆمــۆ قـــارا گتـــدی

فلــه‌ک قـوْلـۇمـو باغـلادێ

مجلس-ی-مئیخاره گتدی

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

هامـی یارین عـزیـز ایستـه‌ر

گلین گئـده ن جهیز ایستـه‌ر

گؤزله‌روننـان ایـراق اوْلسـۇن

دۆشمه‌ن منی کنیز ایسته‌ر

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

آخـــار ســۇدا بالێــــق اۆزه‌ر

آی باتـانـــدا اۇلــدوز سـۆزه‌ر

توْی گؤرمییه‌ن یاسلێ گلین

کنیــــزلیـگـــه نئـجــــه دؤزه‌ر

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

بۇ چـرخ سـوفلــه-وْ-دنـــی

بــلاده‌ن اینـجیــدیـب منـی

دۆشمه‌ن ائوینده گؤزله‌ریم

قــوْرخا-قـوْرخـا گزه‌ر سنـی

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ

باغـلار قالێـب سئـل آلتێنــدا

سۆنبول سێنیب یئل آلتێنـدا

باغرێم قان اولـدو آزگلنـه‌ن؟؟

قانـــه بـاتــان تئـــل آلتێنــــدا

باغرێم اوْلۇب قان عم اوْغلێ

گؤزلـه‌ره قـۇربان عـم اوْغلـێ
-


زبانحال امام خطاب به حضرت زینب (س) احوالات 
******
گوز یاشیم قانه دونوب گل باجی سرداریم ئولوب
اوجا بویلی الا گوز قولسوز علمداریم ئولوب
قالمیشام عرصه ده تک یوخ باجی بیر دادرسیم
تشنه لب قانه باتوب یار وفاداریم ئولوب
اچ باشون زلفوی یول جاری ایله گوز یاشوی
قامتیم اولدی کمان شانلی سپهداریم ئولوب
یخدیلار سرویمی سو اوسته سوسوز قوم عدو
هجرینه یوخ دوزوموم اسوه اخیاریم ئولوب
قیزلاریم سویله باجی سو یولونی گوزله مسون
علقم اوستونده سوسوز قافله سالاریم ئولوب
دشمنیم ال تاپاجاق قورخولی صحراده بیزه
داخی سیندی قوشونوم یوخدی طرفداریم ئولوب
گئت باجی ایله خبر هر نه کی وار قاره لچک
محنتیم باشدان اشوب یوخ کمکیم یاریم ئولوب
سولدی گلزار علی قالمادی اثار صفا
یتشوب فصل خزان میر و هواداریم ئولوب
قالدی دشمنلر ایچینده یارالی نعشی باجی
قوللاری اولدی قلم قولسوز علمداریم ئولوب
نقدر اکبریمه دگمیشیدی یاره باجی
یوز ایله یاره دگوب جسمینه سرداریم ئولوب
اچگلان معجریوی باشیوه سال قاره لچک
باجی چارم ازالوب یار فداکاریم ئولوب
سنده محکم بیلوی باغلا اسیر اولماقیوا
سنده اغلا منیله ایند یکی  انصاریم ئولوب
باشینه کاری یارا ویر میشیدی نوفل دون
اوندا بیلدیم کی باجی محرم اسراریم ئولوب
پارچالانمیشدی عمودیله سو اوستونده باشی
صاحب مشگ و علم میر دل افکاریم ئولوب
بیر نچه کلمه منیله دانیشوب یومدی گوزون
حالینی ایتدی بیان گوردوم او غمخواریم ئولوب
گلمدی لیکن ئوزی من گتوروردوم خیمیه
دئدی گئت خیمه ده دی مظهر ایثاریم ئولوب
چکدی بیر اه اورکدن منی یاندیردی باجی
سالدی اود خرمنیمه اوندا کی اول یاریم ئولوب
بو اولفضلیدی هر مشگلی اسان ایده جاق
قورخولی چولده منیم میر گهر باریم ئولوب
سنده مشکلده شهابا بو ابوالفضلی چاغیر
سسله منله دگینن ضیغم پیکاریم ئولوب
**********
برگزیده از کتاب شفق نینوا اثر استاد کربلائی حسین شهاب پور
 

ايضا امدن امام حسين عليه السلام به سر نعش سردار دلير اسلام
نوحه
اي مني دنياده پريشان قويان
گوزلرون اچ ياتما ابوالفضل اويان
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
**********
ياتما منيم ياره لي سر لشگريم
گوزدن اخور عارضه اشگ تريم
گوهر درياي وفا پروريم
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
كيمدي منه سن كيمي غمخوار اولا
لشگريمه سن تك علمدار اولا
حامي دين حقه طرفدار اولا
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
گورنه الوب دوره مي قوم عنيد
قويما مني قورخولي چولده وحيد
سن تك ايدللر مني قارداش شهيد
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
گلشن عمري ستميله سولان
مير حرم مشگينه قاني دولان
ياتما بو قان ايچره ابوالفضل اويان
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
تشنه بناتيم ايدور اه و فغان
تشنه لرون حالنه يوخدور يانان
ياره لرون ورموري هيچ بير جه سان
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
قانه باتان مشگه باخوب اغلارام
قلبيمي بو غصه ده من داغلارام
اولسا علاجيم ياراوي باغلارام
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
اچ گوزيوي اي قولي تندن قلم
قويما يخلسون يره قارداش علم
اغلاشوري خيمه ده عطشان حرم
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
گوزلرون اچ تا گله منظور اله
اهل جفا گور نه سالوب ولوله
شاد و خراماندور ايدور هلهله
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
دور اپاروم خيميه قارداش سني
يوخ كمگيم ايتمه پريشان مني
زينب ئوزون اولدوري گورجك سني
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
گور نجه وحشت بورويوب چوللري
نيلسون ايندي حرم اهولري
يولدا قالوبدور بيلورم گوزلري
اي قولي تندن قلم
صاحب مشك و علم
برگزيده از كتاب شفق نينوا
زبانحال امام حسين (ع) در بالين خونين اقا قمر منير بني هاشم عليه السلام
زبانحال امام حسين (ع) در بالين خونين اقا قمر منير بني هاشم عليه السلام
نهر اوسته باتان قانه - ياندي  جگريم  قارداش (۲)
رخساره اخور گوزدن - اشگ بصريم قارداش(۲)
دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
**********
گلديم باشيوون اوسته - تا گلدي سسون قارداش
درك ايلديم احوالون - گوز ياشيم اولوب قانياش
اچ گوزلريوي قارداش - سرون منه سن قيل فاش
دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
دور اتما مني گوزدن - اي قولسوز علمداريم
قويما علمون ياتسون - لب تشنه سپهداريم
سن تك كيم اولار قارداش - بو دهريده غمخواريم
 دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
دور تشنه لب اطفاليم - گوزلور يولوي قارداش
بولموللر عدو سالميش - ساق و صولوي قارداش
محو اولسون او كسلر كي - كسدي يولوي قارداش
 دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
اي مير قارداش - سردار سپاهيم سن
قولسوز يارالي يا تما - سن ياور و ياريم سن
دور قويما مني يالقيز - چون پشت و پنا هيم سن
 دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
سن سيز يارالي قارداش - بيللم ايشيم افغاندي
قلبيم سنون هجرونده - اود دوتدي الو لاندي
عطشان حرميم ايندي - اخياميده گرياندي
 دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
قالميش بوتون اواره - پروانه لرون قارداش
يانماز اوره گي بيلم - بيگانه لرون قارداش
پوزقون دولانور عطشان - دردانه لرون قارداش
 دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
خوش حاليوه عباسيم - عالي هدفه چاتدون
اماله اولوب نايل - اما مني اغلاتدون
قوللار اوزولوب تندن - القانه باتوب ياتدون
 دور ياتما اي  منه  سردار ابوالفضل
يوخ منه سنكيمي غمخوار ابوالفضل
با توجه به سبك اين نوحه قسمتهاي دوم اين شعر يا مصراعها بايد تكرار شوند همگي.
برگزيده از كتاب شفق نينوا

:: موضوعات مرتبط: شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام 


شجاعت حضرت ابوالفضل عليه السلام
در سبك زنجيرزني سه ضرب و پنج ضرب
ابولفضلي گوروب صفلر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
**********
حسينون عاشق كامل عياري
علمدار رشيد و با وقاري
الوب گويا عليدن ذوالفقاري
توكوب قان قلعه خيبر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
ائدوب كفرين سپاهين بر هم عباس
گلوب نهر اوسته وردي پرچم عباس
سووا با خديقجا اولدي خرم عباس
اوركدن غصه سي يكسر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
سو مشگين دولدوروب لب تشنه سقا
ئوزي ميل ائتمدي بير قطره اما
جزاك الله دئدي معناده زهرا
غم اولاد پيغمبر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
رجز خوان الده پرچم دلده تكبير
ئوزين ووردي سپاهه بيرده چون شير
هراسان ائتدي خصمي برق شمشير
يول اوستن فرقه كاغر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
ديور راوي باخورديم حالي مضطر
چيخور گوردوم نيستاندان او سرور
نه وار مشگينده سو نه تنده اللر
دگوب باشه عمود افسر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
اوني السيز گوروب ال چالدي اعدا
كمكسيز قارداشين سسلندي سقا
غريب عباسيوي درك ايله مولا
اولوب عمروم گلي پر پر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
علمدارون وئرور جان يا حسين گل
سن عطشان منده عطشان يا حسين گل
گلن يولاره قربان يا حسين گل
ياغيش تك اوخ ياغوب پيكر داغيلدي
قاچوب سركرده لر لشگر داغيلدي
برگزيده از كتاب رجزهاي حاج ولي الله كلامي زنجاني

:: موضوعات مرتبط: وداع حضرت ابوالفضل علیه السلام، 
زبانحال امام حسین(ع) به حضرت ابوالفضل (ع)

وفالی سر لشگریم اچ گوزلرون
یارالی همسنگریم اچ گوزلرون
ابوالفضل - ابوالفضل
یاوریم اچ گوزلرون
یارالیسان مقصدیوه چا تموسان
جبهه قراندا قانا باتموسان
قان اراسیندا نه عجب یاتموسان
یاتما سینوب شهپریم اچ گوزلرون
خصمیله دیوان ائله سون حق ئوزی
اورتامیزا سالدیلا هجران سوزی
یولدادی مخیمده ربابین گوزی
اخر ئو لور اصغریم اچ گوزلرون
قانلی باشون قوی باسوم اغوشیمه
دوشدی اغیر رسالتون دوشیمه
دولدی غمون سینه پر جوشیمه
ای ادی دل ازبریم اچ گوزلرون
پوزدی منیم حالیمی قارداش غمون
یومما گوزون دیده گلوب همدمون
کمکسیزم دور اله ال پرچمون
علم دوتان افسریم اچ گوزلرون
اغلاما گوز یاشیوه قربان اولوم
پارچا لانان باشیوه قربان اولوم
یاریوه یولداشیوه قربان اولوم
علامت اصغریم اچ گوزلرون
وای منه گلزار امیدیم سولوب
نیزه لر التدا بدنون خرد اولوب
علی با خیش گوزلریوه قان دولوب
نشانه حیدریم اچ گوزلرون
ابوالفضل - ابولفضل
یاوریم  اچ  گوزلرون
برگزیده از کتاب رجزهای حاج ولی الله کلامی زنجانی

:: موضوعات مرتبط: شهادت حضرت ابوالفضل علیه السلام

اي آهــوي دشــت بــلا آغــلار رقــيــم آغـلامـا                                

اي غنچه تك سولمـوش بالا آغـلار رقـيـم آغـلامـا

عـمـه ن بـلور دردیـن نـدن اي بلبـل صـدرحسـيـن                          

يـانديـرمـا بـو بيچاره ني ايتمه بـوقدري شوروشين

دشـمـن ايدوب بـو گوشه ويرانه ده حدسيز كميـن                       

اولـدوخ اسـيـر اشـقـيـا آغــلار رقـيـم آغــلامــا

شـبــه پـيـمـبـر قـانـنه الوان اولوب ياندي  دليم                               

یـتــدی خـزان غـم بـالا گلـزاريده سولدي گليـم

يــوخـدور گلستانـدا صـفـا اولـدي قفسده بلبليـم                              

شــمـردنـي ايـلــر جـفــا آغـلار رقـيـم آغـلامـا

قاسم جـوان اولدي گونوم ياسه دونوب قان آغلارام            

اولدي آناسـی قاره پوش هجـرينده سينه داغـلارام

من حشره جـن اولام غمين باشه قراسین باغـلارام                  

اولـدوردي قــوم بـيـحـيـا آغــلار رقـيـم آغـلامـا

 اولـدوردي قــوم دون بالا عـبـاس تك قارداشيمي                  

قـولارينـي سـالـدي عدوقان ايلـدي گـوز ياشيمـي

قان ایچره جـان وردي سوسوز سالدي بلايه باشيمي                  

بـوشـامـده يـــوخ آشـنـا آغــلار رقـيـم آغـلامــا

دعـوت ايـدوبـلـر كــوفـيـان كـرب وبلايه ميهمـان                         

اوخـلاديـلار گـل اصـغري قديم اولوب غمدن كمان

بیچدی بوغازين تيـرتيز اصغرويروب لب تشنه جـان                     

بـوكـوفـيـانـدا يــوخ وفـا آغــلار رقـيـم آغـلامــا

كسـدي حسـيـنـون باشني شـمر جـفاجـو از قـفـا                          

اوز سـاربانــي الـلـرين كسدي ايـدوب جـور و جـفا

سـوندان ويــروبـلار خيميـه اوت كوفيـان بي حيـا                    

عـمـن اولــوبــدور بـيـنـوا آغـلار رقـيـم آغـلامـا

ويـرانه ده ويـردي بيـزه مـنـزل بـوگـون قوم عـدو                           

جمـع پـريشـانه وروب قمچي بـو شمـر كينـه جـو

بـو شـاميـاندا يــوخ بـالا بيـر قطـره شــرم و آبـرو                           

چــوخ ايـلـمـه سـن آه و وا آغـلار رقـيــم آغـلامـا

شـمـردنـي سـيلي ويـروب قانه دونوبدور گوزياشيـم                  

جان ورديلر عطشان بالا بوچولده يوخدي قارداشـيـم

كـربـوبــلادن كـوفـيـه دوزدي بـلايـه بـو بـاشـيـم                          

جسـمـيـمده وار حـدسـيـز يـارا آغـلار رقيم آغلاما

بـو واعـظـي آغـلار سـنـه دنـیـاده هـر صبـح و مسا                    

ايـسـتـه گلـه ويـرانـيـه دلـدن سـنـه قـان آغـلـيـا

كـربـوبـلا تـوپـراقـيـنـا گـلسـون زيـارت ايـتـمـاقـا                    

اول شــافـعـی روز جــزا آغــلار رقــيـم آغــلامــا

 

منبع: دیوان ناله رقیه سلام الله علیها احد واعظی هریسی


متن نوحه ترکی اصغریم ای شیرین زبانیم 

اصغریم ای شیرین زبانیم 
ای منیم روحیله روانیم
 

یات بالام ایله استراحت
خسته سن بار گول ستانیم
 

اغلاما آغلاما قوربان او آخان گوزلریوه
سینه مه حسرتلی باخان گوزلریوه

بالام لای لای گولوم لای لای
بالام لای لای گولوم لای لای

اوت توتوب یانیرام بالام لای
دردیوی قانیرام بالام لای

ایستیرم سسلیم ابوالفضل
 
شرمیدن قالیرام بالام لای
 

لالای ای دردی آلاسین درده سالان
لالی لای ای حسرتی اورکلرده قالان
 

بالام لالی لای گولوم لای لای

آچمادین دیل ، غمیم چوخ اولدی
 
قلبیمه ، نیسگیلین اوخ اولدی
 

هر یئری سودان اوتری گزدیم
 
حیف اوللا حاصیلیم یوخ اولدی
 

عف ایله اللریوی ، گر باغلامیسام
 
منده سن تک سحرجان آغلامیشام
 

آغلاما قوربان او آخان گوزلریوه
سینه مه حسرتلی باخان گوزلریوه

بالام لای لای گولوم لای لای

علی بوش بشیگ یاندیرار آنانی
 
خیمه نی هی دوروب دولانی
 

دییرم آه و حسرتیله
 
آختارون قره گوز بالامی
 

اورگیم ایستیری سسین، آغلا بالام
 
اللرین باغلی دییر آغلا بالام
 

اورگیم ایستیر سسین آغلا بالام
لالی لای ای حسرتی اورکلرده قالان

بالام لای لای گولوم لای لای
بالام لای لای گولوم لای لای

 

.........................

سردار سر و قامت لبیک یا ابوالفضل

تندیس استقامت لبیک یا ابوالفضل

****

یا ابالفضل آدی گوزل اوزی گوزل

یا ابالفضل سو اوسته عطشان جان ورن

- یا ابالفضل یا ابالفضل

 

ای باده ی ولانین کوی بلاده مستی

جان وئر ماقی لب عطشان معنای می پرستی

ای یاره جان متاعین تقدیم ائدن دو دستی

مست می ولایت لبیک یا ابوالفضل

تا نام سروری وار تا روح داوری وار

تا عرصه ی وفاده یاد دلاوری وار

هاردا  آدون گتورسم واللهی مشتری وار

ئولمز وقار و غیرت لبیک یا ابوالفضل

سن نفس ادعانی میداندا خوار ائدوبسن

اغیار ایچینده جانین قربان یار ائدوبسن

جانان ایاقی آلتدا قانین نثار ائدوبسن

ای مظهر ارادت لبیک یا ابوالفضل

یتدون کنار نهره باشدان سو فکرین آتدون

سو بیر اووج گوتوردون لب وورمادون بوشاتدون

یاد ایلدون حسینی غافللری اویاتدون

به به بودور صداقت لبیک یا ابوالفضل

عاشق گرک وفاده الهامی سندن آلسین

سالک یولوندا پیغامی سندن آلسین

ساقی ئوپر الوندن تا جامی سندن آلسی

ای ساقی محبت لبیک یا ابوالفضل

گلدوق کرمسرایه خوان کرم سنوندی

وئر اذن محرمیت مولا حرم سنوندی

سو آخسا قول کسیلسه مشگ و علم سنوندی

قامت ائدر قیامت لبیک یا ابوالفضل

ای ماه چهره . ماه تابان اولار مریدون

بیر جلوه ائتسن اهل کنعان اولار مریدون

تقوا و معرفتده سلمان اولار مریدون

سنسن مراد امت لبیک یا ابوالفضل

حدیث موضوعی